
منبع پایان نامه با موضوع جنگلهاي، جنگلباني، كل
در اوايل سال 1311 به پيشنهاد لوئي نيكه (كارشناس فرانسوي) طرح زير به شماره 1293 مورخ 8/3/1311 از تصويب هيأت دولت گذشت و چندي بعد كارشناس مذكور به كشور خود بازگشت: ا- اداره كل فلاحت مكلف است در جنگلهاي سواحل بحر خزر, مناطق جنگلهاي صنعتي و مناطق جنگلهاي غير صنعتي را، اعم از جنگلهاي دولتي يا شخصي، از هم تفكيك نموده و براي اطلاع عامه اعلام نمايند. 2- تبديل قطعات جنگلي به اراضي زراعتي ممنوع بوده و مرتكب تعقيب و مجازات خواهد شد. 3- در هيچ قطعه از جنگلهاي صنعتي اعم از شخصي يا دولتي در يك سال اجازه قطع بيش از يك چهلم جنگل داده نخواهد شد، ولي نظر به اينكه جنگلهاي فعلي داراي اشجار قابل قطع بيشتري ميباشد، معهذا با تشخيص اداره فلاحت و با اجازه مخصوص ميتوان بيش از صدي دو و نيم قطع نمود. 4- اداره كل فلاحت مكلف است كه براي هر نوع درختي از اشجار صنعتي شرايطی را از حيث سن و قطر و ساير شرايط معين نمايد. فقط ميتوان اجازه قطع اينگونه اشجار را صادر نمود. 5- قطع كنندگان اشجار علاوه بر ساير شرايط مقرره مكلف خواهند بود كه در تحت مراقبت اداره كل فلاحت در عوض اشجار صنعتي قطع شده، اشجار صنعتي غرس نمايند و آنها را حفظ كنند. 6- قطع اشجار غير صنعتي از مقررات فوق مستثني بوده و در حدود تعليمات اداره كل فلاحت هر كس در ملك خود در قطع آنها آزاد ميباشد. ولي براي آنكه سوء تفاهمي حاصل نشود اداره كل فلاحت اسامي اشجاري را كه جزء اشجار صنعتي محسوب ميشود براي اطلاع عامه در محل اعلام خواهد نمود. 7- ذغالسازي بدون كسب اجازه قبلي اداره كل فلاحت و در خارج از مناطقي كه از طرف اداره مزبور معين ميشود اكيداً ممنوع بوده و متخلفين مورد تعقيب واقع خواهند شد. اجازه ذغالسازي در مناطق جنگلهاي صنعتي نبايد به هيچوجه داده شود.
انحلال سازمان جنگلباني توسط رضاشاه
چون اقدامات پاسبانان جنگلها راجع به جلوگيري از احداث كوره باعث كمبود ذغال در تهران و ساير شهرستانها شد و از طرفي به درآمد مالكين جنگلهاي شخصي لطمه زد، شكاياتي از سوي مالكين شد كه در نتيجه آن، سازمان جنگلباني به دستور رضاشاه در سال 1313 منحل و اعتبار آن از بودجه كل كشور حذف گرديد و به استانداران و ادارت دارائي ابلاغ شد كه قطع درخت به كلي ممنوع است و منحصراً ذغال بايد از سرشاخه تهيه شود (دستوري كه از لحاظ فني غلط است) و اين دستور در حوزه گيلان شديدتر از ساير نقاط اجرا شد (به اين علت كه همه مجبور شوند از جنگلهاي املاك خصوصي چوب و ذغال تهيه كنند). چون در اثر ممنوعيت قطع درخت، جنگلنشينان و روستائيان حوزه گيلان از لحاظ تامين مصارف خود در مضيقه بوده و شكايات متعددي نمودند، دولت ناگزير دستور قبلي را لغو و موافقت نمود مردم براي تامين حوائج خود با اجازه دارائي و نظارت مامورين آن از سرشاخه درختان جنگلي استفاده نمايند (دستور غلط فني جديد). اما استفاده از سرشاخهها نياز روستاييان را برآورده نميكرد و به همين دليل سوء استفادههاي زيادي به عمل آمد و به نام سرشاخه درخت قطع شد.
تا سال 1320 در مازندران و گرگان اساساً سازمان مستقلي براي نگهباني جنگلها و نظارت در بهرهبرداري از آنها تشكيل نشد و امور مربوطه را مامورين املاك اختصاصي اداره ميكردند. لكن چون احاله وظايف مربوطه در گيلان به ادارات دارائي كه مامورين كافي نداشتند، مشكلاتي را بوجود آورد، در سال 1314 موافقت شد كه اداره كشاورزي گيلان و آستارا از بودجه «دفع آفات نباتي» سازمان كوچكي براي استخدام مامور جهت نظارت بر قطع اشجار تشكيل دهد و در اجرای اين تصميم 24 نفر بنام پاسبان جنگل استخدام شدند. از طرفي به علت افزايش روز افزون مصرف چوب ساختماني در شهرها (بخصوص در تهران و آذربايجان) و بالا بودن هزينه حمل و نقل به علت دوری راه جنگلهاي اختصاصي گرگان و مازندران، موافقت شد كه از درختان افتاده جنگلهاي گيلان و آستارا استفاده شود كه البته سوءاستفادههايي نيز به نام اين درختان شد.
تشكيل دايره جنگل – اداره جنگلباني
بدين ترتيب براي رسيدگي به گزارشهاي واصله از جنگلهاي گيلان و آستارا و صدور دستورات لازم، تشكيل سازمان كوچكي در مركز ضروري مينمود. لذا در سال 1317 در اداره امور كشاورزي، دايرهاي بنام دايره جنگل در اداره كل فلاحت تأسيس و تصدي آن در سال 1318 به آقاي مهندس كريم ساعي واگذار گرديد. در اثر اقدامات مجدانه مرحوم ساعي توجه اداره كل كشاورزي بيش از پيش به موضوع جنگلها معطوف و در پي آن در سال 1319 اداره جداگانهاي بنام “اداره جنگلباني” به رياست خود ايشان تشكيل گرديد. پس از تشكيل اداره جنگلباني، آقاي مهندس ساعي گزارش جامعي در باب لزوم تشكيل سازمان جنگلباني تهيه نمود كه توسط رئيس كل كشاورزي وقت به اطلاع رضاشاه رسيد و مقرر گرديد كه اين سازمان در محل كوچكي آزمايش شود تا در صورت حصول نتيجه مساعد در سراسر شمال تعميم داده شود. براي اين منظور ناحيه “كجور” (از شمال به درياي خزر، از جنوب به ارتفاعات البرز، از مغرب به دره چالوس و از شرق به رودخانه گلندرود و علمده محدود ا
ست) انتخاب و متعاقباً در اواخر 1319 به تاسيس چهار خزانه جنگلي در دشت نظير، چالوس، علمده و وليآباد اقدام گرديد. ولي به مناسبت وقايع بين المللي و بدليل مشكلات نظامي و سياسي روز با ادامه اين عمليات نظر مساعدي نشان داده نشد و در نتيجه تكميل آن ميسر نگرديد تا اينكه در اثر حوادث شهريور سال 1320 موضوع كلا به بوته فراموشي سپرده شد.
تشكيل اداره كل جنگلها
در نيمه دوم سال 1320 اداره كل كشاورزي به وزارت كشاورزي و در سال 1321 اداره جنگلباني به اداره كل جنگلها تبديل گرديد و در هر يك از مناطق شمال (گيلان – شهسوار – مازندران – گرگان ) سازمان منطقهاي جنگلباني كه تحت نظر رؤساي ادارات كشاورزي انجام وظيفه مينمودند تشكيل شد و در بخشها نيز شعب جنگلباني تشكيل گرديد كه مستقيما زير نظر رئيس جنگلباني فعاليت ميكردند.
در سال 1321 نخستين قانون راجع به جنگلها مشتمل بر 18 ماده و 7 تبصره به تصويب رسيد و آئيننامه آن در اوايل سال 1322 از تصويب هيئت وزيران گذشت. در اواخر سال 1322 اداره كل جنگلها به منظور ترتيب و تجهيز كادر فني طبق مصوبه هيئت دولت و اساسنامه شورايعالي فرهنگ دو دوره كلاس كمك مهندسي جنگل و يك دوره كلاس جنگلباني برگزار كرد و فارغ التحصيلان آن را براي تقويت كادر مناطق جنگلباني به شمال اعزام داشت. ضمناً براي تشخيص درختان و چوبهاي مجاز از غير مجاز چكشهايي به شكل مثلث، مربع و دايره تعبيه گرديد كه هنوز هم معمول است. تصدي اداره كل جنگلها تا اواسط سال 1324 با آقاي مهندس كريم ساعي بود و از اين تاريخ تا تاريخ 10/4/1326 با آقاي مهندس غلامعلي بنان و در حدود دو ماه بعد از آن با آقاي صفايي بود و سپس تا اواخر سال 1327 كه به موجب تصويبنامه شماره 20523 مورخ 24/12/1327 هيئت وزيران اداره كل جنگلها به بنگاه جنگلها تبديل شد با آقاي مهندس كاظم مشير فاطمي بود.
تشكيل بنگاه جنگلها
هيئت وزيران در جلسه 24/12/1327 بنا به پيشنهاد 14 اسفند 1327 وزارت كشاورزي، مراتب زير را تصويب نمودند:
1. به منظور حفظ و حراست جنگلها بنگاهي به نام «بنگاه جنگلها» تشكيل ميشود.
2. وزارت دارايي كليه جنگلهاي دولتي و مراتع واقع در حوزه آن جنگل را به بنگاه جنگلها منتقل خواهد نمود.
3. بنگاه جنگلها داراي شخصيت حقوقي مستقل و روي اصول بازرگاني بهرهبرداري اداره شده و تحت نظر وزارت كشاورزي خواهد بود.
در اين تصويب نامه وظايف، سرمايه، هيئت مديره، هيئت بازرسي و امور استخدامي منظور گرديده بود. وظايف بنگاه علاوه بر حفظ، احياء توسعه و بهره برداري جنگلهاي دولتي و ايجاد صنايع مختلف چوب و نقشهبرداري از آنها، نظارت و مراقبت در بهرهبرداري جنگلهاي غير دولتي و همچنين مشاركت با صاحبان جنگلهاي غير دولتي در امر بهرهبرداري و ايجاد صنايع بود.
در تشكيلات بنگاه در نواحي «خارج از مركز» قسمتي از جنگل كه نگهباني آن به عهده يك مامور جنگلباني واگذار ميشد اساس كار قرارگرفته و نام آن «حوزه جنگلباني» گذارده شد. مركز مشترك دو الي 4 جنگلباني كه در حوزههاي جنگلباني مجاور پاسباني ميكردند «پاسگاه جنگل» ناميده ميشد و ارشد جنگلبان هر پاسگاه علاوه بر مسئوليت حوزه خود بر تمام حوزه پاسگاه نظارت داشت. اين مامور جنگلبان ارشد ناميده ميشد. دو الي چهار پاسگاه تحت نظر يك سرجنگلباني و دو الي 6 سرجنگلباني تحت نظر يك جنگلدار اداره ميشد و چند جنگلدار تحت نظر يك سر جنگلدار بودند. سرجنگلدار مسئول يك منطقه جنگلي است مانند منطقه گيلان و آستارا، منطقه شهسوار و نوشهر، منطقه مازندران و غيره. چند منطقه جنگل يك «ناحيه» جنگل را تشكيل ميداد كه تحت سرپرستي يك «سر بازرس فني جنگل» بود.
بر اساس اين رویه بنگاه جنگلها در شمال چهار سرجنگلداری به شرح زير تأسيس كرد:
1. سرجنگلداری گيلان و آستارا به مرکزيت رشت شامل چهار جنگلداری
2. سرجنگداری شهسوار و نوشهر به مرکزيت شهسوار شامل سه جنگلداری
3. سرجنگلداری مازندران به مرکزيت شاهی (قائم شهر) شامل چهار جنگلداری
4. سرجنگلداری گرگان به مرکزيت گرگان شامل چهار جنگلداری
ضمناً سربازرس فنی جنگلهای ناحيه شمال که مرکز آن در بابلسر قرارداشت با چهار بازرس که در چهار منطقه مزبور داشت بر امور مربوطه نظارت مینمود.
چون با اجراي تصويبنامه شماره 20523 مورخ 24/12/1327 جنگلهاي دولتي و مراتع واقع در حوزه آنها كه عايداتي دارند تدريجاً به بنگاه جنگلها واگذار ميشد، لذا در بسياري از مناطق كشور از جمله اردبيل، خلخال، رضائيه، بهاباد، كرمان، سردشت، شلدوز، آستارا، اهواز، دزفول، آبادان، بهبهان، شوشتر، مسجد سليمان، هفتگل، دشت ميشان، بيرجند، درگز، قوچان، دامغان، باجگيران، كاشمر، بجنورد، خرمآباد، بروجرد، اصطهبانات، جهرم، آباده و فيروزآباد و استان هشتم پاسگاههاي وصول عوايد محصولات جنگلي داير شده بود كه در بعضي از آنها مامورين كشاورزي و در برخي از نقاط مامورين دارائي به علت عدم حضور مامورين بنگاه، درآمد را دريافت و به حساب بنگاه واريز مينمودند. در سالهاي 1331 تا 1334 جنگلهاي شمال كشور دستخوش بحراني شبيه آنچه كه در شهريور سال 1320 پيش آمده بود شد. درختان زيادي بدون ترتيب و اصول و با شدت زياد قطع شدند و اين بحران در تخريب جنگل به اضافه عوامل ديگر موجب شد كه هيأتهاي نظامي وارد كار جنگل شدند. دو نفر سرتيپ، عدهاي سرهنگ و سرگرد و نظاميان ديگر به استعداد يك لشكر در كليه ادارات و
واحدهاي تابعه مستقر شدند. در كنار هر مدير يك سرهنگ و در كنار هر جنگلبان يك سرباز حضور داشت اين دوره كه با مديريت سرلشكر اخوي شروع شد با تحولاتي چند تا سال 1339 ادامه يافت.
تشكيل سازمان جنگلباني
در سال 1338 قانون جنگلها و مراتع مشتمل بر 28 ماده و 22 تبصره به تصويب رسيد و آئيننامه آن در 3/10/1339 به تصويب هيأت وزيران رسيد. در سال 1338 پس از تصويب قانون جنگلها و مراتع كشور، به موجب تصويبنامه شماره 28500 مورخ 21/11/1338 بنگاه جنگلها به سازمان جنگلباني ايران كه در قانون مزبور پيش بيني شده بود مبدل گشت و سازمان جديد با اختياراتي كه در قانون فوق الذكر پيش بيني شده بود شروع بكار كرد.
سازمان در استان مركزي داراي اداره كل جنگلباني، در مناطق گيلان، نوشهر و شهسوار، مازندران و گرگان داراي سرجنگلداري و در ساير استانها داراي اداره جنگلباني بوده است. تشكيلات مذكور در سال 1346 در سازمان امور اداري و استخدامي كشور تائيد شد.
هدف و وظايف كلي سازمان جنگلباني ايران كه در تير ماه]]>
دیدگاهتان را بنویسید