
منابع مقاله با موضوع تفکر انتقادی، شبیهسازی، پیشفرضها، اولویتبندی
2- فرآیند مدار است.
3- آگاهی از خود و تواناییهای خود است و به عنوان پایهای برای برقراری ارتباط با مددجو؛ آگاهی هوشیارانه از احساسات باورها، ارزشها، تلاشهای خود عمل میکند.
4- چارچوبی برای چالش با پیشفرضها، ایجاد تغییر، خلق فرضیات و ایجاد تعدیل است.
5- نظریه یادگیری اجتماعی را شامل میشود.
6- برآیند مهم اجتماعی شن است و رشد حرفهای را موجب میشود.
7- نحوه اندیشیدن را به عنوان ابزاری برای توسعه و تغییر اطلاعات و آموزش میدهد.
8- بنابراین میتوان گفت تفکر انتقادی مستلزم فرآیندهای عالی ذهنی داوری بر اساس شواهد و مدارک است (سیف، 1386).
2-8- پنج نوع تكاليف نوشتاري براي تفكر انتقادي
1- تهيه خلاصههای كوتاه: خلاصه كردن مطالب جديد صرفاً به منزله فشرده كردن يا به بيان ديگر گفتن آن نيست بلكه از نظر تجربه و درك فرد شامل پردازش مفاهيم و مسائل است
خلاصه كردن شامل هنر و فن اولویتبندی نيز میشود. لازمه خلاصه كردن بررسي سخنان و اندیشهها براي جدا ساختن مطالب ضروري از غير ضروري است.
از نظر روششناسی خلاصه مطالب بهترين وسيله آموزش تفكر انتقادي است. زيرا از طريق آن به شاگردان كمك میشود تا ثبات فكري بيابند. در شناسايي مفاهيم و مشكلات اصلي تمرين كنند و فرصتهایی را براي اولویتبندی كردن اطلاعات پيشنهاد كنند.
2- تهيه مقالههای تجزیهوتحلیلی كوتاه:
يكي از مزاياي اصلي تكاليف كوتاه اين است كه به منزله قالب تركيبي، اين تكاليف میتوانند در آموزش مهارتهای مؤلفه يك فرآيند بزرگتر تفكر انتقادي به كار روند.
3- انجام تمرينات حل مسأله با استفاده از رسانههاي عمومي:
يكي از جنبههای چالش انگيزتر آموزش تفكر انتقادي كمك كردن به شاگردان در درك مفاهيم و اصول انتزاعي مناسب است. استادان با ايجاد ارتباط بين افكار عيني هر روزه و مفاهيم انتزاعيتر و علميتر باعث پرورش تفكر انتقادي میشوند. تمرينات حل مسأله موجود در مقالات مجله و روزنامه يكي از خلاقترین و بارآورترين شکلهای ايجاد چنين ارتباطي است.
4- اجراي پروژههای خارج از كلاس:
طريق ديگر كمك به شاگردان در استفاده از نظريه كلاس درس در تجربه عملي، تعيين پروژههای كوتاه براي انجام دادن در خارج از كلاس است. چنين تمريناتي به شاگردان فرصت میدهد كه درباره تجربيات عيني فرد فكر و آنها را ارزيابي كنند.
5- توجه به شبیهسازی:
خيلي از رشتههای تحصيلي به ايجاد شبیهسازی پرداختهاند. هرچه وضعيت شبیهسازی شده واقعگرایانهتر باشد. شاگردان بيشتر مجبور میشوند كه با مشكلات واقعي دست به گريبان شوند و از امور انتزاعي كه غالباً تصور میشود توصيف كننده نوشته دانشگاهي است رهايي يابند (صادقی، انوری 1378).
2-9- اهداف تفکر انتقادی
تفکر انتقادی موضوعی است که قابل آموزش میباشد و هدف از کسب مهارت تفکر انتقادی از ديدگاه کرد نوقايي و پاشا شريفی (1384) عبارت است از: 1- فرد بتواند استدلالهای منطقی و توأم با دليل ارائه دهد،2- درست را از نادرست تشخيص دهد،3- نسبت به نابرابریها، پیشداوریها و بیعدالتیها حساس باشد،4- واقف شود که ديگران همیشه درست نمیگویند 5-منابع معتبر را از غير معتبر تشخيص دهد (ایراننژاد، 1389).
2-10- مفاهيم و ابزارهای تفکر انتقادی
تفکر انتقادی با توجه به عاملی که محرک آن است به گونههای متفاوت عمل میکند. وقتی که تحت تأثیر انگیزشهای شخصی قرار دارد، اغلب به طور ماهرانهای به دستکاری عقايد در جهت خدمت به شخص يا گروه ميپردازد و زمانی که تحت تأثیر ذهن منطقی و عقلانی قرار میگیرد، بالاترين حکم عقلانی را صادر میسازد. کيفيت تفکر انتقادی بستگی به عمق تجربهی فرد در زمينهی موضوع مورد نظر و سؤالات مطرح شده، هوش و نوع اطلاعات دارد (ایراننژاد، 1389).
کيفيت زندگی ما و آنچه توليد يا ايجاد میكنيم، کامل بستگی به کيفيت تفکر ما دارد که در اين ميان متحمل هزينههايي چون صرف پول و زمان نيز میشویم؛ به همين دليل برای داشتن تفکر خود تصحيحی، خود تنظيمی، خودکنترلی و خود رهبری نيازمند استانداردها، عناصر و ارزشهایی ميباشد تا مسير تفکر درست را بنماياند (همان منبع).
2-11- ارتباط رشتههای علوم انسانی با ترويج تفکر انتقادی و خلاق
2-11-1- فلسفه
در فلسفه سؤالهای منطقی، معرفتی و اخلاقی مطرح ميشود. قبول (1384) به نقل قول از کانت عنوان ميكند که اساس معرفت عبارت است از نظم بخشيدن به اطلاعاتی که از راه حواس گردآوری میشوند. در يک جامعه دموکرات نياز به شهروند خوب میباشد و جامعه بدون رأیدهندگان، هيئت منصفه، والدين، مديران و مصرفکنندگان عاقل و منطقی نمیتواند شکل بگيرد.
جوامع آزاد و عادل، مؤسسات مشارکتی، منصفانه و منطقی ايجاد میکنند و افراد آن جامعه به طور کلی خلاقيت و انتقاد میکنند، اما همهی اين موارد بر منطق و قضاوت تأکيد دارند و سعی در پرورش دليل و منطق و قضاوت بدون بهکارگيری فلسفه دارند؛ مثلاً هنر در مقابل طبيعت، ايستادگي در مقابل تغيير، زندگی و فکر، ذهن و بدن و ظاهر در مقابل واقعيت، نمونههاي قابل توجيهی برای تيزی و قدرتمندی مهارتهای منطقی در افراد میباشد. برای تدريس رشتههای تحصيلی به طور انتقادی و تفکری بايد پیشفرضهای متافيزيکی، زيباشناسی، معرفتشناسی، اخلاقی و من
طقی آنها آشکار شود (ایراننژاد، 1389).
از ديدگاه فلسفه، تفکر انتقادی بايد خود تصحيح کننده، حساس به محتوا و متکی بر ملاکها برای تشکيل قضاوتها باشد (همان منبع).
2-11-2- تعليم و تربيت
روانشناسان و معلمان بسياری معتقدند که میتوان به روشنی مهارتهای تفکر را از متنی به متن ديگر منتقل کرد و آموزش داد. تدريس موضوعاتی مانند ریاضیات میتواند در بالا بردن سطح کيفی يادگيری دانشآموزان از موضوعات درسی مؤثر باشد؛ ولی مدرکی دال بر پيشرفت تفکر شاگردان از طریق این دروس نیست درحالیکه میتوان درسی چون رياضيات را از طريق ايجاد انگيزش و تحرک در دانشآموزان به خوبی آموزش داد (ایراننژاد، 1389).
تسلط بر موضوع درسی، تعليم و تربيت درستی را منعکس میکند؛ ولی هیچگونه ارتباطی با مهارتهای تفکر ندارد. منظور از تدريس تنها ارائهی اطلاعات به شاگرد نيست، بلكه مقصود ياری رساندن به اوست تا اطلاعات را کليیت بخشيده و با معنا سازد. واضح است که طی این مسیر بدون مواجه شدن با سؤالات اساسی معرفتشناسی امکان ندارد و هر رشتهی تحصيلی عقلانی، سبک تفکر مخصوص به خود از طريق تصويرسازی و تفکر خلاق را دارند (همان منبع).
اصلاح تفکر در تعليم و تربيت به حوزههایی از تربيت شخصی و اجتماعی و ميزان وسيعی از مهارتهای زندگی بر اساس برنامهی درسی موضوع محور هدايت میکند و استعدادهای طبيعی شاگردان را مهيا میسازد. مفسران مهارتهای تفکر، بحث تعليم و تربيت برای ظرفيت و شايستگی را مورد نياز میداند. توانايي بهکارگيری فکر از طريق طرح سؤالات کلی و ويژه. آموزشوپرورش با معلومات و دانش سروکار دارد و مهارتهای تفکر نياز به استفادهی بهينـه از معلومـات موجود دارد. آموزشوپرورش وسيلهای برای تأمين مهارتهای زندگی به خصوص مهارتهای تفکر میباشد. در ضمن تعليم و تربيت بايد مبتکران، سازمان دهندگان و رهبران مورد نياز جامعه را تأمين نمايد. چنين افرادی نياز به تأثیر عميق در مهارتهای تفکر دارند. در يک جامعه دموکرات جایی که افراد بايد انتخاب و سنجش کنند، فقدان مهارتهای تفکر، تدابير را به شعار تبديل میکند (همان منبع).
2-11-3- ادبيات
رشته ادبیات افراد را در کسب معانی مفهومی توانا ساخته که قسمتی از یک کل سازمان یافته میباشد و ایجاد انگیزه و کسب تجارب مفید میکند، مفاهيمی چون خوب، راست و نيک (در اخلاق39)، حقيقت، واقعيت و ارزش (در معرفتشناسی40)، زيبايي و هنر (در زیباییشناسی41)، منطق و معانی (در منطق42)، شخص، زندگی و جهان (در متافيزيک43) (ایراننژاد، 1389).
امروزه، دانشآموختگان اين رشته در دورههای کارشناسی، ارشد و دکتری آن طور که بايد خلاق، نوآور و دارای تفکر انتقادی در اين زمينه نيستند و فرآيند تحصيل در نظام آموزشی حاکم بر زبان و ادبيات فارسی دانشگاهها نمیتواند اين توانايیها را در ایشان به وجود آورد (همان منبع).
داستانهای کوتاه و بلند زيادی وجود دارند که به مفهومسازی، تصويرسازی و تخيل میپردازند. داستاننويسان با شخصيتهای متفاوت، نظرات متفاوتی نيز دارا میباشند و دستهای از خوانندگان خود را در قالب نقشهای داستان تصور میکنند. نهايتاً شکلی از داستانها که توانايي شناسايي فعالیتهایی مانند رمزگشايي زبان، آشکارسازی و شکل دادن تجربه را دارا میباشند، تخيل و تفکر افراد را نيز تقويت میکنند. خوانندگان، معانی متون را مثل واقعيات جان میبخشند. اغلب خوانندگان در جستجوی انسجام، تجزيه، تضاد و مشکوک بودن میباشند و سعی در بر طرف کردن کمبودها و مشکلات داستان بر میآیند و برای کامل کردن کشف يگانگی آنها تمرين میکنند. با تخيل بين. با تلاش به سوی به هم پيوستن و رهايي از چندگانگی و حرکت به سوی مشابهتسازی يا رسيدن به جهان مشترک در بين افراد، از طريق يادگيری مفاهيم و لغات، واژهپردازی، بدیع پردازی، ايهام و کنايه میتوان به انواع تفکر به خصوص خلاق و انتقادی رسيد (همان منبع).
2-12- ترکیب نظر فلاسفه و روانشناسان در تفکر انتقادی:
یکی از مشهورترین مطالعات در زمینه تفکر انتقادی به وسیله انجمن ملی فلسفی آمریکا در زمینه آموزش و ارزیابی تفکر انتقادی صورت گرفته است. در این مطالعه 46 متخصص از رشتههای مختلف در پژوهشی کیفی در چند سال شرکت نمودند. گزارش نتیجه این تحقیق به «گزارش دلفی» شهرت یافته است. در این گزارش، از تفکر انتقادی به عنوان عضوی از خانواده تفکر سطح بالا مانند حل مسأله، تصمیمگیری و تفکر خلاق یاد میشود. فاسیونه44 معتقد است که این اصطلاح به لحاظ مفهومی با سایر مفاهیم همپوشی دارد و در نهایت اتفاقنظر متخصصان درباره تفکر انتقادی را به شرح زیر مطرح میسازد:
«تفکر انتقادی، تفکری است هدفمند و قضاوت خود تنظیمی که منجر به تفسیر، تحلیل، ارزشیابی و استنباط به همراه تبیین مفهومی، روش شناختی و ملاک شناسی مبتنی بر چنین قضاوتی است. از طرف دیگر تفکر انتقادی نیروی رهاییبخش در تعلیم و تربیت و منبع قدرت در زندگی فردی و مدنی به شمار میرود. تفکر انتقادی مترادف با تفکر خوب نیست. تفکر انتقادی پدیده فراگیر و خود تصحیح است. آرمان متفکر انتقادی، کنجکاوی، ذهن باز، منعطف، دوراندیش در قضاوت، منصف و عادل در ارزشیابی، صداقت در سوگیریهای شخصی، تمایل به بازبینی مجدد، مطلع، دارای حسن ظن، شفافیت در مواجهه با مسائل، در مواجهه با مسائل پیچیده سازمان یافته است، مستدل در انتخاب ملاک، تأکید بر پژوهش، پش
تکار تا حصول به نتیجه. ترکیب مهارتهای تفکر انتقادی با پرورش چنین گرایشهایی مبنایی برای عقلانیت و جامعه دموکراتیک است»(نوشادی، 1386).
به طور کلی عبارات فوق در بردارنده مهارتهای مرتبط با تفکر انتقادی در دو حیطه «شناختی» و «عاطفی» است. مهارتهای، تفسیر، تحلیل، ارزشیابی، استنباط،خودتنظیمی و تبیین است. گرایشهای عاطفی مانند حسن ظن و انصاف و نظایر آن است. در مطالعه حاضر با عنایت به پیشینه مباحث و یافتههای تحقیقاتی گرایش به تفکر انتقادی شامل مؤلفههای حقیقتجویی، منظم بودن، اعتماد به خود، پختگی، داشتن ذهن باز و کنجکاو بودن بررسی و مطالعه میشود (همان منبع).
2-13- موانع تفكر انتقادي:
1. انگيزه: تا زمانی که شاگردان انگیزهای براي بهکارگیری تفكر انتقادي نداشته باشند، تعليم چارچوبي براي تجزیهوتحلیل، كاري عبث خواهد بود. شاگردان بايد به اتفاق استادان خود فعالانه با مسائل و مشكلات واقعي در ستيز باشند. پرداختن به جنبههای علمي و رفتاري تفكر انتقادي بهتر از موعظه و سخنراني درباره آن است (مايرز، 1374).
2. نگرش و ديد كنوني افراد: بزرگترين مانع در سر راه آموزش تفكر انتقادي نگرش و ديد كنوني افراد میباشد. افراد مختلف اعم]]>
دیدگاهتان را بنویسید